سنجش هوش های چندگانه

متد سنجش هوش هاوارد گاردنر (Howard Earl Gardner)

    به کتاب و کتابخوانی علاقه دارم.




    می‌توانم به سرعت و آسانی اعداد را در ذهنم حساب کنم.




    وقتی چشمانم را می‌بندم می‌توانم تصاویر واضحی را ببینم.




    من به طور منظم حداقل در یک ورزش یا فعالیت‌های بدنی شرکت دارم.




    افراد اغلب با من مشورت می‌کنند.




    من معمولاً زمانی را در تنهایی صرف تفکّر، مراقبه و اندیشیدن در مورد سؤالات مهم زندگی می‌کنم.




    من از صدای دلنشینی برای خواندن برخوردارم.




    من همه‌ی انواع حیوانات را دوست دارم.




    قبل از نوشتن یا گفتن یا خواندن کلمات، آن‌ها را در ذهنم می‌شنوم.




    در مدرسه از درس‌هایی چون ریاضیات و علوم لذّت می‌برم.




    من نسبت به رنگ‌ها علاقمند و حساسم.




    خیلی مشکل است که برای مدت طولانی آرام در جایی بنشینم.




    ورزش‌های گروهی را بیشتر از ورزش‌های انفرادی ترجیح می‌دهم.




    در جلساتی که به رشد و آگاهی‌های فردی‌ام افزوده می‌شود شرکت می‌کنم.




    آهنگ‌های ناموزون و سازهای خارج از ریتم را تشخیص می‌دهم.




    دوست دارم چیزهایی را سازمان‌بندی یا مرتب کنم.




    گوش کردن به رادیو و نوار صوتی بیشتر از تلویزیون یا فیلم به من آموزش می‌دهد.




    از بازی‌های منطقی، معماها و سایر بازی‌های فکری (از قبیل شطرنج) لذّت می‌برم.




    اغلب برای ضبط محیط اطرافم (در صورت امکان) از دوربین فیلم برداری استفاده می‌کنم.




    به کارهایی که با دست انجام می‌شود مانند دوختن، بافتن، نجاری، مدل‌سازی و حکّاکی علاقمندم.




    وقتی مشکل دارم ترجیح می‌دهم از کسی کمک بگیرم تا اینکه تنهایی روی آن کار کنم.




    قادرم با شکست‌ها و مشکلاتم با حالتی انعطاف‌پذیر مواجه شوم.




    اغلب به موزیک‌هایی از رادیو یا ضبط صوت یا سی‌دی و غیره گوش می‌دهم.




    من از طبیعت لذّت می‌برم.




    من از بازی با کلمات مانند جدول کلمات متقاطع، جملات درهم ریخته یا اسم رمزها لذّت می‌برم.




    دوست دارم آزمایش‌هایی (اگر…آنگاه) ترتیب دهم، (مثلاً اگر به گیاهانم دو برابر کود دهم چه اتفاقی می‌افتد؟).




    من از معماهای دیداری مانند پازل ها و تصاویر سه بعدی لذّت می‌برم.




    بهترین افکار وقتی به سراغ من می‌آیند که مشغول یک فعالیت جسمی(از قبیل پیاده‌روی، دو، شنا و…) هستم.




    من حداقل سه دوست نزدیک و صمیمی دارم.




    یک سرگرمی یا مشغولیت و فعالیت ویژه‌ای دارم که به تنهایی انجام می‌دهم.




    یکی از آلات موسیقی را می‌نوازم.




    من کلکسیونی از قبیل سنگ‌ها، صدف‌ها، برگ‌ها، حشرات، تمبر، کارت‌های ورزشی … را جمع می‌کنم.




    من اغراق‌های زبانی، ایهام، آهنگ‌های بی‌معنی و کلمات دوپهلو را دوست دارم.




    من در جستجوی الگوها، توالی یا نظم و سازمان چیزها هستم.




    در خواب رؤیاهای روشنی می‌بینم.




    اغلب دوست دارم اوقات فراغت خود را بیرون خانه سپری کنم.




    من از سرگرمی‌های جمعی مانند منچ بیشتر از سرگرمی‌های فردی مانند بازی‌های رایانه‌ای خوشم می‌آید.




    اهداف ویژه‌ای در زندگی دارم که مرتب به آن‌ها فکر کنم.




    زندگی من بدون موسیقی بسیار یکنواخت و بی‌هیجان خواهد بود.




    من مرتباً گزارش تغییرات هوایی را کنترل می‌کنم.




    دروس ادبیات و اجتماعی از ریاضی و علوم برایم آسان‌تر هستند.




    درباره چگونگی کارکرد چیزها علاقمندم و در مورد پیشرفت‌های علمی و کشفیات جدید علم خود را به روز نگه می‌دارم.




    معمولاً قادرم مسیر در یک محل ناآشنا پیدا کنم.




    هنگام صحبت تمایل دارم دست‌های خود را تکان دهم و از ژست‌ها و زبان بدن (مانند تغییر چهره) استفاده کنم.




    از آموزش دادن دانسته‌هایم به دیگران لذّت می‌برم.




    من از طریق عکس‌العمل دیگران، دیدگاه واقع بینانه‌ای نسبت به نقاط قوت و ضعف خود دارم.




    اغلب در طی روز مدام یک آهنگ در ذهنم اجرا می‌شود.




    تفاوت‌های موجود میان انواع درختان، سنگ‌ها، پرندگان یا سایر گیاهان و جانوران را به خوبی بیان می‌کنم.




    وقتی در ماشین هستم دوست دارم علائم و تابلوهای تبلیغاتی را بخوانم و به آن‌ها بیشتر از مناظر اطراف توجه کنم.




    باور دارم تقریباً برای هر چیزی یک تفسیر منطقی وجود دارد.




    من طراحی را دوست دارم و من اغلب طراحی می‌کنم.




    من نیاز دارم چیزها را لمس کرده یا نگه دارم تا بتوانم بیشتر درباره آن‌ها یاد بگیرم.




    فکر می‌کنم قدرت رهبری خوبی دارم و اطرافیان و دوستانم نیز این موضوع را قبول دارند.




    من ترجیح می‌دهم تعطیلات آخر هفته را در یک اتاق یا مکان خلوت سپری کنم تا اینکه در یک جای عمومی و شلوغ باشم.




    با استفاده از یک ابزار موسیقی ساده به راحتی می‌توانم اوقات فراغت خود را سپری کنم.




    من از ماهی‌گیری، باغبانی، کاشتن گیاهان و آشپزی لذّت می‌برم.




    اغلب در مکالماتم به چیزهایی اشاره می‌کنم که قبلاً خوانده یا شنیده‌ام.




    من می‌توانم به صورت واضح به مفاهیم غیرملموس، انتزاعی و خیالی فکر کنم.




    جغرافیا از ریاضی برایم آسان‌تر است.




    من از بازی‌های پرهیجان (از قبیل پینت‌بال و رانندگی پرهیجان) لذّت می‌برم.




    من در میان جمع احساس راحتی می‌کنم.




    من با اراده و مستقل هستم.




    آهنگ‌های بسیاری از آوازها یا قطعات موسیقی را می‌دانم.




    از مشاهده رویدادهای طبیعی (مانند ستاره‌ها، ماه، جزر و مد) لذّت برده و دوست دارم جزئیات اطّلاعات درباره آن‌ها را به دست آورم.




    اغلب اطرافیانم معنی کلمات را از من می‌پرسند.




    به کشف عیوب منطقی کارهایی که مردم در خانه و محل کار خود انجام می‌دهند یا در مورد آن‌ها صحبت می‌کنند، علاقه دارم.




    می‌توانم تصور کنم (از نگاه یک پرنده)، اجسام از بالا چگونه به نظر می‌رسند.




    من از نظر جسمی و اندازه اندام‌های بدنی کاملاً متناسبم.




    من در فعالیت‌های مدرسه، مسجد، همسایگان و فعالیت‌های اجتماعی شرکت می‌کنم.




    من یک دفتر خاطرات روزانه دارم تا اتّفاقات زندگی‌ام را یادداشت کنم.




    اگر یک قطعه موزیک را یک یا دوبار بشنوم می‌توانم به آسانی آن را تکرار کنم.




    دوست دارم کتاب ها یا مجلاّتی را بخوانم یا برنامه‌های تلویزیونی را ببینم که به طبیعت مربوط می‌شود.




    اخیراً چیزی نوشته‌ام که به آن افتخار می‌کنم.




    وقتی چیزی به روش خاصی اندازه‌گیری، طبقه‌بندی، تجزیه یا کمیت گذاری می‌شود احساس خوبی دارم.




    من ترجیح می‌دهم کتاب، مجلاّت و روزنامه‌هایی را بخوانم که تصاویر زیادی دارند.




    برای یادگیری مهارت‌های جدید نیاز دارم تا تمرین انجام دهم، به جای اینکه درباره آن بخوانم یا فیلمی را تماشا کنم.




    من ترجیح می‌دهم شب تعطیل را در یک میهمانی بگذرانم تا تنها در خانه بمانم.




    من ترجیح می‌دهم یک شغل مستقل داشته باشم تا برای دیگران کار کنم.




    اغلب هنگام کار کردن آواز می‌خوانم یا زمزمه می‌کنم یا ضربه می‌زنم.




    در تعطیلات خود ترجیح می‌دهم به مکان‌های طبیعی مانند پارک یا جنگل بروم تا به یک هتل مجلّل و پر رفت و آمد.